شیرها و گوسفندها

ساخت وبلاگ
نویسنده: پویا جفاکش«بلایا به زودی از ملتی به ملت دیگر سرایت خواهد کرد. آنها مانند یک طوفان قدرتمند به تمام نقاط دور روی زمین خواهند آمد... ویرانگر به همه ی شهرها خواهد آمد، هیچ شهری فرار نخواهد کرد... خداوند گفت این اتفاق خواهد افتاد.»ارمیا 25:32 و 48:8درباره ی این که منظور ارمیای نبی از ویرانگر چیست، بعضی کاربرد این لغت در کتاب مقدس کولبرین را برجسته کرده اند که میگوید:نسخه های خطی 3: 3با گذشت زمان، قوانین خاصی بر ستاره های آسمان اعمال می شود. راه آنها تغییر می کند. حرکت و بی قراری وجود دارد، آنها دیگر ثابت نیستند و نور بزرگی به رنگ قرمز در آسمان ظاهر می شود.نسخه های خطی 3:4هنگامی که خون بر زمین می ریزد، ویرانگر ظاهر می شود و کوه ها گشوده می شوند و آتش و خاکستر بیرون می ریزند. درختان نابود خواهند شد و همه ی موجودات، زنده خواهند شد. آبها توسط خشکی بلعیده می شوند و دریاها می جوشند.نسخه های خطی 3: 6مردم در جنون پراکنده خواهند شد. آنها صدای شیپور و فریاد جنگی نابودگر DESTROYER را خواهند شنید و به لانه های زمین پناه خواهند برد. وحشت دلهایشان را خواهد خورد و شجاعتشان مانند آب پارچ شکسته از آنها جاری خواهد شد. آنها در شعله های خشم خورده خواهند شد و توسط نفس ویرانگر نابود خواهند شد.چیزی که بتواند تا دورترین کشورها را با همه ی آدم هایشان دچار بلا کند، فقط میتواند یک شیء بزرگ آسمانی باشد که برخی برای هرچه بزرگتر کردن بلا اندازه ی آن را مدام بزرگ تر کرده و آن را به همان چیزی که بعدا توسط کتاب های زکریا سچین به سیاره ی ایکس معروف شد تبدیل نمودند. کتاب مقدس کولبرین که در صومعه ی گلاستونبری نگهداری میشد، ترکیبی از چند نوشته ی اولیه ی مصری و اضافات و تحریفات کلتی آن تلقی میشد و این کمک کرد شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 43 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 0:32

نویسنده: پویا جفاکشچند سال پیش، گلب نوسفسکی از پیشگامان نهضت تجدید نظر در تاریخ، با kmtv مصاحبه ای داشت که در آن، سوالی درباره ی اصلاحاتی که در طول زمان در طرح اولیه اش در همکاری با فومنکو به عمل آورده بود پرسیده شده بود. نوسفسکی در پاسخ، خیلی جدی گفت که حالا معتقد است تاریخ در قرن 17 پیدایش نیافته و طی قرون 18 و 19 همچنان در حال تحریفات تمام نشدنی بوده است. جالب اینجاست که مثالی که به کار برد ناپلئون اول امپراطور فرانسه است که بعدا شخصیتی افسانه ای یافت. نوسفسکی تعریف کرد که در زمان بازگشت بوربون ها با سلطنت لویی 18 یک کتاب درسی در فرانسه منتشر شد که در آن، ادعا شد ناپلئون یک افسانه بوده و چنین کسی اصلا وجود نداشته و همه چیز درباره اش دروغ بوده است. به نظر نوسفسکی این گونه نوشته ها و اعلامیه ها برای این پدید آمده بوده که خاطره ی شکوهمند ناپلئون، مزاحم بوربون ها نباشد اما مردم باور نکردند چون به اندازه ی ناپلئون در قرن 19 زندگی کرده بودند. با این حال، این روزها کسانی پیدا شده اند که از نوسفسکی جلوتر رفته اند و فکر میکنند ناپلئون اول، واقعا افسانه ای بوده که از روی افسانه های پاگانی درباره ی خدایان خورشیدی ساخته شده و نامش هم در اصل نئا آپولون یعنی آپولون جدید است که در آن، آپولون نام رومی خدای خورشید است. ژان باپتیست پرز و دکتر پل کاروس از این جمله اند که کتاب هایشان از فرانسه به انگلیسی ترجمه شده است.:“historic doubts relative to napoleon bounaparte by Richard whitely”: stolenhistory.netپیرو این بحث، فیستر، موضوع تکراری بودن داستان های زندگینامه ای ناپلئون های اول و سوم را پیش کشید و ادعا کرد که اکثر صحنه های اصلی زندگی و جنگ های ناپلئون اول در نیمه ی اول قرن 19، کپی شده از شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 37 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 0:32

نویسنده: پویا جفاکش«اینک ایمان، اصل همه چیز است... راحاب فاحشه اما با ایمان، هنگامی که جاسوسان [یهودی] را به سلامت پذیرفت، با آنان که ایمان نیاوردند هلاک نشد.» (عبرانیان: 11: 31 ، 1)«ای برادران من، اگر کسی ایمان داشته باشد و اعمال نداشته باشد، چه سودی دارد؟ آیا ایمان میتواند او را نجات دهد؟ ... همچنین راحاب فاحشه نیز هنگامی که رسولان را پذیرفت و آنها را فرستاده بود به خاطر اعمالش عادل شمرده نشد.» (جیمز دوم: 14 ، 25)مادام بلواتسکی، این دو نقل قول را کنار هم آورده تا دو دیدگاه متضاد اساسی را در شالوده ی تمدن غرب نشان دهد که از زمان دیکته شدن تورات و انجیل بر غرب، آن را آزار منیدهند. راحاب فاحشه ی کنعانی، به جاسوسان یهودی اجازه میدهد در خانه اش اقامت کنند و به آنها کمک میکند و نتیجه این که او و خانواده اش تنها کسانی هستند که از قتل عام مردم شهر توسط لشکریان یهودی جان سالم به در میبرند. راحاب به سبب کمک کردن به مردان خدا یک نجات یافته است ولی چون نوع زندگیش مثبت نیست، هنوز خیلی ها جرئت ندارند او را رستگار ببینند. مادام بلاواتسکی معتقد است که از روی خود صحنه ی تولد تورات شما میتوانید دوگانگی ای را که در آن متجلی شد تشخیص دهید. تورات بر عزرای کاتب الهام شده است اما عزرا در خدمت زروبابل شاهزاده ی یهودی ساکن بابل است و حتی شاید نتوانیم او را یهودی بخوانیم چون تا قبل از پیدایش تورات و اختراع شخصیت های آن، صحبت کردن از چیزی به نام یهودی غیر ممکن است. زرو بابل یعنی فرزند بابل. از طرفی در کتاب مقدس، روح بابل، یک فاحشه ی جادوگر فراطبیعی با شخصیت انسانی است که همان عیشتار است که با جایگزینی آن با بابل، زروبابل تبدیل به زروآستر یا همان شخصیتی میشود که در مذهب پارسیان به زرتشتر یا زرتشت نامب شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 48 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1402 ساعت: 0:32